آتوسا رسولی میگوید که ناصرالدین شاه در سفرهای خود به اروپا با پوشاک زنان آنجا آشنا شد و بویژه از لباس بالرینها خوشش آمد و این نوع پوشش را به ایران آورد و عاملی برای تغییر سریع لباس شد.
به گزارش خبرنگار مهر، قدمت پوشاک به اندازه طول حیات بشری است و از تنوع زیادی برخوردار است. پوشاک علاوه بر ارتباط با ویژگیهای فردی، با وضعیت جامعه و امور سیاسی، فرهنگی و… آن مرتبط است و از آن تاثیر میپذیرد. آتوسا رسولی و فریبا آلادینی در کتاب «نشانهشناسی فرهنگی لباس زنان در دوره قاجار» به موضوع پوشاک زنان در عصر قاجار و علل تغییر و تحول آن پرداختهاند. این کتاب را انتشارات قلم شاملو با شمارگان هزار نسخه، ۲۰۰ صفحه و بهای ۸۵ هزار تومان منتشر کرده است. با آتوسا رسولی درباره این کتاب گفتوگویی داشتهایم که در ادامه آن را خواهید خواند. رسولی دکترای پژوهش هنر دارد و در دانشکدههای مختلفی از جمله روزبهان ساری و دانشگاه آزاد به تدریس و پژوهش مشغول است.
اهمیت نشانهشناسی فرهنگی در لباس زنان، آن هم در دوره قاجار در چیست؟
در خصوص تغییرات پوشاک و بهویژه پوشاک دوره قاجار بررسیهای فراوان از دیدگاههای مختلفی صورت گرفته است ازاینرو که تغییر مهمی بوده و نوع پوشاک بهصورت کلی تغییر کرده است. اما، ما در کتاب «نشانهشناسی فرهنگی لباس زنان در دوره قاجار» لباس را بهعنوان یک نظام نشانهای در نظر گرفتیم که جایگاه اصلی آن در قلمرو فرهنگی است و آن را از نگاه دقیق نشانهشناسی فرهنگی بویژه از نگاه یوری لوتمان، فیلسوف و نشانهشناس مشهور روسی و بنیانگذار مکتب نشانه شناسی تارتو – مسکو مورد بررسی قرار دادیم.
دگرگونی در فضای فرهنگی اروپا در آن ایام چه تغییراتی در فرهنگ ایران ایجاد کرد؟ آیا از آن پس پوشش ایرانیان نیز دچار دگرگونی شد؟
یکی از نظریههای لوتمان این است که سپهر نشانهای و فرآیند جذب و طرد آن و چگونگی برخورد کردن «خود» با «دیگری» درباره یک موضوع بسیار اهمیت دارد. در ایران نیز چنین وضعیتی پیش آمد. وقتی ایرانیان به کشورهای اروپایی سفر کردند و دیدند که آنها از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… بالاتر و بهواقع آبادتر هستند از این جهت فکر کردند که «دیگری بهتر است و همهچیز آن درست است و شروع کردند به تقلید و اینکه دیگری را بهتر دیدن و دیگری را بهتر دانستن و اندیشیدن همانند او.» اولین چیزی هم که برای این تغییر انتخاب کردند لباس بود و به همین دلیل شروع کردند به تقلید از سبک پوشش آنها.
رویکرد شما نشانهشناسی فرهنگی است، آیا با استفاده از این رویکرد در حوزههای پژوهشی داخلی، میتوان به بومی سازی آنها فکر کرد؟
نشانهشناسی و نشانهشناسی فرهنگی در کتاب ما بهعنوان روش انتخاب شده است. روش نیز چون ابزار عمل میکند. کارکرد نشانهشناسی برای ما همین نقش را بر عهده دارد. بر این اساس نمیتوان گفت در این زمینه پژوهشهای بسیاری انجام شده و چه ضرورتی دارد که ما دوباره از این روش استفاده کنیم. پرسش اصلی ما بررسی پوشاک و تغییرات آن در دوران قاجار بوده و برای تحلیل از روش نشانهشناسی فرهنگی بهره بردهایم.
شما در کتاب تقسیمبندی ارائه میدهید و میگویید که لباس زنان در دو قرن اخیر به پنج دوره تقسیم شده است؛ این تقسیمبندی بر چه اساسی است؟
این تقسیمبندیها بسته به نوع بررسی که روی لباس انجام میشود، صورت میگیرد. برخیها آن را به دو دوره، بدین شکل که از ابتدا تا زمان حکومت زندیه و از دوران حکومت زندیه به بعد تقسیم میکنند. ولی ما آن را به پنج دوره تقسیم کردیم از این رو که در هرکدام از این دورانها تفاوت پوشاک از یکدیگر زیاد است. مخصوصاً اینکه بین سفر اول و دوم ناصرالدینشاه تغییراتی درخصوص لباس اتفاق افتاده که این تغییرات بسیار فاحش و بارز است. ما لباس زنان را به پنج دوره تقسیم کردیم و علاوه بر دوره قاجار به دوران صفویه و زندیه نیز اشاراتی داشتیم ولی بیشتر به آن دو دورهای که برایمان مهمتر بود و میخواستیم تغییرات لباس را از لحاظ نشانهشناسی بررسی کنیم پرداختیم و تامل بیشتری کردیم.
در کتاب اشارهای به لباس و پوشاک در عصر زندیه و صفویه هم دارید. آیا با تغییر پادشاهی و حکومت نوع پوشش و لباس هم تغییر میکرد؟ یا بهتر است اینطور بگویم که تغییر در حکومت بر لباس نیز اثرگذار بود؟
بهواقع ما توضیحاتی در این زمینه مطرح کردیم که وقتی خواننده کتاب را میخواند بداند پیش از این لباس چه بود و کم کم به این صورت درآمده است. مسلم است که با تغییر پادشاهی و حکومت نوع لباس نیز تغییر میکرد و روی پوشاک مردم اثرگذار بود. به عنوان نمونه در دوران صفویه لباسها بسیار فاخر بود ولی در دوران زندیه بدین شکل نیست و این نشان از وضعیت اقتصادی حکومت و سرزمین دارد و همینطور همه مسائل سیاسی و اجتماعی بر آن تأثیرگذار است.
آنطور که از پژوهش شما برمیآید، ناصرالدینشاه عاملی برای تغییر سریع لباس زنان در دوره قاجار شد. او این تغییر را بر اساس چه برنامههایی انجام داد؟
بله. میتوانیم از ناصرالدینشاه بهعنوان عاملی برای تغییر سریع لباسها نام ببریم. هرچند با سفرهای ناصرالدینشاه و برخی از رجال درباری، گروههای دانشجویی، سفرا، گروههای سیاسی و… به اروپا بههرحال این اتفاق بعدها نیز میافتاد اما ناصرالدینشاه سبب شد این امر سریعتر رخ دهد. وقتی ناصرالدینشاه برای اولین بار به اروپا سفر میکند پوشش متفاوت زنان اروپایی را میبیند. ولی وقتی او بالرینها را میبیند از نوع پوشش و لباس آنها خوشش میآید و آنها را خریداری کرده و با عکس و لباسها به حرمسرای خود رفته و به زنان خود میدهد تا بپوشند و از آن استفاده کنند. همین اتفاق سبب میشود که تغییر پوشاک زنان در ایران با سرعت بیشتری صورت گیرد.
آیا پوشش اندرونی با خارج از قصر متفاوت بود؟
این تغییر لباس و پوشش جدید ابتدا در اندرونی رخ داد؛ آنها با زنان دربار در ارتباط بودند و بانوان دربار نیز از این نوع پوشش تقلید کرده و در خانه خود از آن استفاده میکردند. همچنین زنان تجار و بازرگانان نیز با بانوان دربار رفتوآمد داشتند و به همین ترتیب این امر به انواع طبقات اجتماعی آن ایام سرایت کرد و بعد تمام جامعه را فراگرفت و این نوع پوشش متداول شد. پس از سفر دوم ناصرالدینشاه زنان اروپایی به دربار آمدند، با دیدن نوع لباس آنان که با لباس بالرینها متفاوت بود بازهم تغییراتی در این لباسها رخ داد.
این تغییر در لباس بین زنان عامه جامعه هم تسری پیدا کرد یا صرفاً در میان اشرافزادهها و زنان اندرونی بود؟
کمکم این نوع لباس در تمام جامعه متداول شد؛ یعنی زنان در اندرونی این پوشش را داشتند. البته در بیرون از منزل از این نوع لباسها استفاده نمیشد و در آن زمان، بانوان با حجاب کامل بیرون میرفتند و چادر و روبند داشتند. هرچند که در اواسط مشروطه نوع روبنده و نقابهایشان فرق کرد ولی همه خارج از خانه چادر داشتند ولی لباسها کاملاً گسترش پیدا کرد و زنان در اندرون از لباسهای سبک اروپایی استفاده میکردند.
ارسال شده در مورخه : يكشنبه، 14 آذر ماه، 1400 توسط
admin